جدیدترین اثر حسن روح‌الامین، در ایام فاطمیه اول به چه چیزی اشاره دارد؟ علت ساخته نشدن «اخراجی‌ها ۴» چیست؟ معرفی برگزیدگان هفته کتاب در آیین ملی بزرگداشت روز «کتاب، کتابخوانی و کتابدار» منیژه حکمت با «ترس و لرز» در راه هند رونمایی از مجموعه چهارجلدی «رخداد‌های موشکی» (۲۴ آبان ۱۴۰۳) چطور می‌توانیم شهری کتاب دوست داشته باشیم؟ هنر مقاومت تمام شدنی نیست | گفتگو‌ی شهرآرا با هنرمندان حاضر در رویداد هنری «پرچم بر زمین نمی‌افتد» کلمه‌ها و ترکیب‌های تازه | اعضای تحریریه «شهرآرا» از کتاب‌هایی می‌گویند که از خواندنشان لذت برده‌اند آغاز یازدهمین دوره آیین «کتاب‌گردی» به مناسبت هفته کتاب و کتاب‌خوانی (۲۴ آبان ۱۴۰۳) «مرگ فروشنده»، روی صحنه مشهد | ماجرای تلخ تبلیغ رؤیای آمریکایی آخر حکایت کتاب صوت | دانلود آهنگ جدید حسین حقیقی با نام «من با تو می‌مونم» + متن آهنگ فیلم‌های آخر هفته تلویزیون (۲۴ و ۲۵ آبان ۱۴۰۳) + زمان پخش و خلاصه داستان صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳ شرکت‌کنندگان سری جدید جوکر بانوان مشخص شدند + تیزر و زمان پخش انتقاد سید حسن خمینی از فیلترینگ و ممیزی‌های سخت‌گیرانه کتاب تصویر جدید از پشت صحنه فیلم «بُت» حمید نعمت‌الله + عکس نگاهی به یکی از مطبوعات قاجاری مشهد | اخبار آستانه در نشریه «شرق ایران»
سرخط خبرها

خاطره حضور در کلاس درس استاد شفیعی کدکنی | یادِ آن روز خوش بخیر

  • کد خبر: ۱۲۹۰۱۳
  • ۱۹ مهر ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۶
خاطره حضور در کلاس درس استاد شفیعی کدکنی | یادِ آن روز خوش بخیر
روایتی از حضور در کلاس درس استاد محمدرضا شفیعی کدکنی.

به گزارش شهرآرانیوز؛ اگر بخواهم پنج روز از تمام دو سالی که برای ادامه تحصیل به تهران رفته بودم را برای خودم کنار بگذارم، قطعا صبح روزی که به دانشگاه تهران رفتم تا سر کلاس «استاد محمدرضا شفیعی کدکنی» حاضر شوم و سال‌ها به این حضور ببالم و خاطره خوش آن روز را برای دیگران تعریف کنم، یکی از همان پنج روز است.

دیدن بعضی آدم‌ها در طول زندگی فرصت غنیمتی است. نمی‌دانم که استاد از چه زمانی برای من محبوب شدند، اما به واسطه علاقه‌ام به شعر و ادبیات همواره آرزوی دیدار ایشان را داشتم.

وقتی وارد کلاس شدم دیدم هرکسی یک کنجی برای خودش گرفته و چشم به راه جناب استاد هستند. هرچه به ساعت آغاز کلاس نزدیک تر می‌شدیم کلاس شلوغ‌تر می‌شد تا اینکه استاد که آمد عده‌ای که وسط کلاس روی زمین نشسته بودند به احترام ایشان از جا برخواستند و همه حاضران در کلاس با چشم‌هایشان ایشان را تا پشت میز  مشایعت می‌کردند.

استاد شفیعی کدکنی در کمال ادب و متانت وارد کلاس شدند. به همه سلام دادند و پشت صندلی‌شان نشستند.

در طول دو ساعتی که کلاس ادامه داشت من محو برخورد توام با احترام استاد با دانشجویانشان شدم. ایشان در حالی که جایگاه مهمی در میان اساتید معاصر ادبیات فارسی دارند، رفتار آرام و محجوبی با دانشجویانی که از ایشان سئوال می‌کردند، داشتند. انگار هر کدام از دانشجویان استاد در گوشه‌ای از ذهن ایشان برای همیشه ثبت شده باشند. استاد با شنیدن نام دانشجو سریع نکته‌ای را به او یادآوری می‌کرد تا به او بگوید؛ من تو را بخاطر دارم.

هرچند که موضوعاتی که در آن روز سر کلاس استاد شفیعی کدکنی مطرح شد از سواد من بسیار فراتر بود. اما من آن روز خوش را هیچ وقت از یاد نمی برم. روزی که فهمیدم چرا نام محمدرضا شفیعی کدکنی، پیشوند استاد را به خود گرفته است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->